پدر جغرافیای پزشکی ایران اسباب‌بازی می‌سازد
 تهران- خبرگزاری میراث فرهنگی
گروه فرهنگ: پدر جغرافیای پزشکی ایران، اسباب بازی را دغدغه خود کرده است.
زردشت زادهوش پس از 34 سال تلاش برای علت یابی اقلیمی بیماری ها، حالا تصمیم گرفته است که پراکندگی جغرافیای اسباب بازی را بررسی کند و اسباب بازی های قدیمی را بسازد.
 زندگی سخت او را وا داشت تا تحصیلاتش را شبانه به پایان برد« سال 1338 بود که رشته جغرافیای انسانی را برای تحصیل در دانشگاه تهران انتخاب کرد علاقه ام به ایرانگردی باعث شد تا رشته جغرافیا را انتخاب کنم.»
 32 سالی که در دانشکده بهداشت به تدریس مشغول بود به سفرهای زیادی رفت:« کتاب روستاشناسی بنام "مبانی شناخت روستا» را در سال 75 منتشر کرد. دلیل همه سفرهایم این بود که می خواستم پراکندگی بیماری ها را در مناطق مختلف جغرافیایی بررسی کنم. مقدمه ای را هم در جغرافیای پزشکی ایران را هم منتشر کردم. این کتاب درباره بیماری ها و علت بیماری های اقلیمی بود. مثلا اینکه انقلابات جوی منجر به سقط جنینی در شهرستان تربت حیدریه می شود.» او اکنون کتاب مبانی پاتولوژِی را به سرانجام می رساند.
«همیشه چیزهای نو توجه ام را جلب می کرد و همیشه به دنبال این بودم که کارهای نو انجام دهم.» سپس این شعر را خواند:«فسانه گشت کهن شد حدیث اسکندر/ سخن نو آر که نو حلاوتی است دگر.»
مدتی بود فهمیدم از دنیای کودکان فاصله گرفته ام. دیگر آنها را درک نمی کنم در حالی که بخشی از زندگی ام در کودکی سپری شده بود. به فکر بازی‌های دوران کودکی‌ام افتادم. این تصمیمی بود که به ناگاه گرفتم. بسیار درباره بازی‌های محلی کار کرده‌اند اما درباره اسباب‌بازی کاری نشده‌بود. می‌خواستم موزه‌ای اسباب بازی برای کودکان راه‌اندازی کنم.»
با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قراردادی بست و شروع به ساختن اسباب بازی و تحقیق درباره آنها کرد. نخست دوره‌های کوتاهی از نجاری، فلز کاری، لحیم کاری، خراطی و سفال گری را دید:«دست به کار شدم. از اطلاعات و حافظه خودم بهره گرفتم و شروع به ساختن اسباب بازی های دوران کودکی ام کردم. تحقیق را هم درکنار ساخت اسباب بازی‌ها آغاز کردم.»
دوست دارد این کار را هم به رشته اصلی اش که جغرافیای انسانی است ربط دهد:« دوست دارم اسباب بازی را به رشته اصلی ام که جغرافیای انسانی است نزدیک کنم. تا کنون به نتایجی هم دست پیدا کرده ام. برخی اسباب بازی ها تنها برای برخی اقلیم اند مانند بادبادک. این وسیله در مناطقی که بادهای شدی می وزد مانند منجیل استفاده نمی وشد همچنین مناطق بارانی.»
 او درباره جغرافیای اسباب بازی های تهران می گوید:« این مسئله در تهران قدیم چندان مصداق ندارد. در تهران قدیم مرز مشخصی میان شمال و جنوب نبود آب و هوا تفاوتی نداشت. اما درباره امروز باید گفت اسباب بازی ها انسان را بازی می دهند. در گذشته انسان بر حسب نیاز روحی اش اسباب بازی را می ساخت اما امروزه اسباب  بازی ساخته می شود و سپس آن را به بچه ها تحمیل می کنند مانند بازی های کامپیوتری.»
روزهای بسیاری را در خیابان ادیب الممالک نشسته و به دوران کودکی اش نگریسته تا اسباب بازی هایش را به یاد آورد. تاکنون توانسته است 120 نوع اسباب بازی را ساخته و یافته است. "وغ وغ صاحاب" و "الک دولک" را دوست دارد:« تحقیقاتم متاسفانه نتیجه ای ندارد. بسیار کتاب خواندم پژوهش میدانی کردم. حتی تعدادی از دانشجویانم را بسیج کردم تا پژوهش میدانی انجام دهم. نتیجه پرسش نامه ها تنها جمع آوری 34 بازی بود که من تا آن زمان 120 تا از آنها را جمع آوری کرده بود.»
از میان کتاب های بسیاری که خوانده شده تنها در کتاب داراب نامه 5 نوع بازی را یافته بود.« ما بازی های بسیاری از دوره اساطیری و حتی پیش از تاریخ داشته ایم اما اکنون اطلاعاتی از آنها نیست. هرجا که کودک باشد بازی هم بوده است.»
برای ساختن آنها از آزمون خطا استفاده کرد. برای ساختن وغ غ صاحاب 20 روز صرف کرد. این اسباب بازی ها از مصالحی مانند سفال فلز حلبی کاغذ سیریش پرده حصیری ساخته شده است.
او گزارشی را از اسباب بازی ها نوشت و تا چندی دیگر منتشر می شود.